جدول جو
جدول جو

معنی کیفر دادن - جستجوی لغت در جدول جو

کیفر دادن
سزای عمل کسی را دادن
تصویری از کیفر دادن
تصویر کیفر دادن
فرهنگ فارسی عمید
کیفر دادن
جزای عمل کسی را بوی دادن
تصویری از کیفر دادن
تصویر کیفر دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیفر بردن
تصویر کیفر بردن
به سزای عمل خود رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
کاپور دادن، از مردی انداختن ناکنا کردن اعطای کافور بکسی، خورانیدن کافور، ضعیف کرده غریزه جنسی: (ز مغز دشمن کافور داده گردون را که روز صلح نگردد بفتنه آبستن) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیفر بردن
تصویر کیفر بردن
بجزای عمل خود رسیدن: ای شاهزاده، هر که بدی کند کیفر برد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیفه دادن
تصویر لیفه دادن
دوات مرکب. توضیح این کلمه بصورت لیقه دان هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر دادن
تصویر شیر دادن
نوشاندن مادر یا دایه شیر پستان خود را به کودک ارضاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظفر دادن
تصویر ظفر دادن
پیروز گردانیده اظفار مظفر کردن، پیروز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گرفتار ساختن کسی را، مخفی گاه متهم یا مقصری را بعمال دولت نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیف دادن
تصویر لیف دادن
دوات مرکب لیفه دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیر دادن
تصویر گیر دادن
((دَ))
بند کردن، به کسی یا موضوعی پرداختن و از آن دست نکشیدن
فرهنگ فارسی معین